عزیز انصاری

عزیز انصاری هستم پژوهشگر و تدوین کننده کتاب حضرت مشکل گشا مداح و موسس هیئت حضرت مشکل گشا

بخشی از کتاب ریاض السیاحه

کتاب ریاض سیاحه صفحه 259 تعریف قوم هزاره در اصل قوم هزاره آنچه از آن طایفه شنیده شده آن است که وقتی بندی در آن دیار بنا نمودند و هر روزی هزار نفر در آنکار می- کردند بند بسته نمیگردید و به انجام نمی رسید تا آنکه صاحب ولایت کلیه آنکه او را ارمنــــــــی شــــــــنطیاش مــــــــیخواننــــــــد عارفـــــــــان باوفـــــــــاش مـــــــــیداننـــــــــد هـــــــم یهـــــــود ایلیـــــــاش مـــــــیداننـــــــد عاشــــــــقان مرتضــــــــاش مــــــــیداننــــــــد هم نصیری خداش میدانند یعنی مظهرالعجایب ومظهر الغرائب حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالـب علیـه الصـلوة و السـلام بطریـق طـی الارض بـدانجا تشریف آورده بند را بسته اند و آن قوم از بلای زحمت رسته اند و حضرت آن هزار نفـر را آزاد نمـوده انـد و از قیـد ذلـت اطـلاق اکنون آن بند را بندامیر و بند بربر می نامند این طایفه می گویندکه ما از اولاد آن هزار نفریم لهذا ما را هزاره می گویند. و مسکن ایشان از سمت غرب از هرات الى جبال بدخشان و چترال طولاقرب دو ماه راه، و جانب جنوب از حد قندهار و غزنی وکابل الى بلخ و خلم و قندز و جهت شمال عرضاً قریب بدوازده مرحله است و مساکن ایشان مشتمل ست بجبـال راسـیه و تـلال عالیه در غایت برودت چنانکه از شدت سرما در اکثر امکنه آنجا گندم نمیروید و نمک و پنبه حاصل نمی شود اغلب خوراک و پوشاک ایشان گوشت و پوست گوسفند است. ازکثرت و عدت ایشان سخنان استماع افتاد اما آنچه تخمین فقیر آمد قریب پانصد هزار خانوار میباشند اغلب آن طایفـه شـیعه مذهب و قریب بیست هزار خانوار غالى و دوازده هزار خانوار سنی و قریب بدو سه هزار خانوار خوارج لـیکن همگـی جبلـی و جنگی از معارف انسانی دور و ازکمالات نفسانی نفورند امادر مهمان نوازی ممتاز و در شجاعت ودلیری با امتیاز اند و دو طایفـه با یکدیگر اتفاق ندارند و در جنگ و جدل با هم همیشه درکارند. حاج زین‌العابدین شیروانی ملقّب به مست علیشاه (1193 – 1253 قمری) قطب سلسله نعمت اللهی بود که راه سیر و سیاحت در پیش گرفت و در ایران، مصر، شام، عثمانی، هند، یمن، حجاز، افغانستان، فرارود و ترکستان سال ها سفر کرد. پس از آن به وطن بازگشت و حاصل دیده ها و شنیده های خود را در قالب سه کتاب بستان السیاحه، حدائق السیاحه و ریاض السیاحه گنجاند
۳ ۰

واقعه مشکل گشا

طبق معمول پیامبر خدا همراه اصحاب در مسجد نشسته بود
 
سائلی از در وارد شد 
از فقر و مشکلات زندگی شکایت نمود
پیامبر فرمود چه کسی این بینوا را توانمند میسازد
 
بین سکوت اصحاب علی ع اعلام آمادگی نمود
 
 
حضرت علی رو به سائل می فرماید به شرطی که به حرفهایم عمل کنی مشکلاتت برطرف می شود
 
مرد سائل میپذیرد و از مسجد خارج می شوند
 
حضرت امام علی می فرماید 
چشم هایت را ببند
چشمان خود را می بندد
 
 
چشم می گشاید سائل متوجه میشود وارد مملکت شاه بربر شده اند 
 
حضرت علی ع بلافاصله خودش
را بعنوان غلام فروشی به نام قشمشم با هنر مشکل گشا در اختیار درویش قرار می دهد و در بازار برده فروشی وارد می شوند
 
آوازه بازار گرمی قشمشم مشکل گشا توسط سائل عرب به گوش شاه بربر میرسد،
 
 ایشان غلام مشکل گشا را از درویش به قیمت صدهزار سکه زر مغربی به نام واحد درم میخرد
شاه بربر از 
سه مشکل در مملکت خود می نالد که عبارتند از
1 مهار دره ای با آب های طغیان گر فصلی یعنی بندامیر فعلی افغانستان
2 کشتن اژدهای وحشی و غول پیکر بامیان
3 دستگیری جنگجوی افسانه‌ای و جادوگر به نام علی که در خدمت دین نو ظهور اسلام بود
 
 
قشمشم مشکل گشا
به شاه بربر میگوید هر سه مشکل امروز حل میشود من هنرم گشایش مشکلات است
 
شاه بربر میگوید 
تو دیوانه ای چطوری در یک روز رود طغیان گر مهار میکنی؟
اژدهای وحشی را میکشی ؟
چگونه در یک روز به مدینه رفته و علی را به اسارت می آوری ؟
 
قشمشم مشکل گشا یک روزه مهلت می‌طلبد
 
شاه بربر با تهدید به مجازات در صورت کذب بودن ادعا و البته وعده جوایز در صورت صداقت در گفتار و عمل می پذیرد
 
 
قشمشم مشکل گشا
پس از مهار بندامیر و کشتن اژدها دست خود می‌بندد و می فرماید من علی مدینه هستم آن جنگجوی اسلام آن کسی که افسانه ای و جادوگر خطاب می کنید و شما را به دین اسلام دعوت می کنم
 
این قضیه باعث میشود که شاه بربر و اطرافیانش وارد دین اسلام شوند
 
1397/12/15
 
هر که را مشکل بود حلال مشکل ها علی ست
دُر دریای حقیقت بحر بی پایان علی ست
 
 
شه بربر با اسوه اژدر تاخت 
حیدر با هنر مشکل گشا بگداخت 
 
اژدر آن اسطوره کیش هندوها 
کرده بود در ملک بربر ایجاد مشکل ها
 
علی آن مظهر حق شیرخدا 
حکمت قرآن ناطق سیر آیات خدا
 
 مهر مادر موسی را به نیل انداخت 
علی را آن درویش به درم پرداخت 
 
کلیم الله با عصایش نیل بشکافت 
ولی الله با ذوالفقار بندامیر برآشفت 
 
 به حکم حق شد عصایش اژدر مار 
به میل او شد اژدها در بامیان طومار
 
همه دانند که موسی را بود ید بیضا 
ید بستان مولامان شد اسلام بیضا 
 
مصر و موسی تکرار گردید به بامیان 
فرهنگ شهر عزیز شد زلیخای عزیزان
 
 
شعر از عزیز انصاری
سال 1387 هجری شمسی
 
آثار اژدها و بندامیر بعنوان معجزه علی مولا حضرت مشکل گشا به شماره 1027891 ثبت در کتابخانه ملی ایران پایگاه فرهنگی جهان اسلام 
۳ ۰

کانون مداحان و شاعران آئینی استان اصفهان

حاشیه نشست تخصصی مداحان و شاعران آئینی استان اصفهان با حاج مهدی سلحشور 
۳ ۰